مژگان نوشت



واقعا غروبای پاییز و زمستون رو باید رفت بیرون. امروز رفتیم چای خوردیم و تیرامیسو؛ بعدش هم رفتیم ناروین گل دیدیم و جاعودی گرفتیم. میخواستم گلدونم بگیریم که فعلا نخریدیم چیزی.

شبم اومدم چیزکیک درست کردم، فردا صبح میخوریم ببینیم چطور شده، الانم که برم واسه آنا کارنینا .

پ.ن: شکر خدای را.


امروز رفتیم بیرون ، کافه هوگر چیزکیک های خیلی خوبی داره و البته سرو چایی‌اش هم عالیه. بعد هم رفتیم دور زدیم، شهر کتاب بسته بود و مستربرگر باز :) چیزبرگرهای عالی اما نوشیدنی ومپایر نامش خیلی خوب نبود.

یکم کتاب خوندم قبل اینکه بیام بخوابم ؛ راستی امشب پیش مامانم خوابیدم :)

دوستت دارم خدا جان و ممنون :)


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

این نوشته ها نوشته های یک جوان ایرانی است جراحی زیبایی مشهد فروش انواع مبل راحتی Music Anime نمونه سوال عملی رایانه کار حسابداری { امتحان نهایی } وبلاگ پیام گروه صنایع شیمیایی استان بوشهر My world انواع سینک ظرفشویی درس و مشق | انشا ,مثل نویسی و جواب فعالیت ها